توضیحات
معرفی کتاب اسم تو جلد سوم
ماکوتو شینکای کتاب اسم تو جلد سوم را بر اساس انیمه ای پرطرفدار به همین نام نوشته است…
شما در این مانگا که در سه جلد به رشته تحریر درآمده ، داستان تاکی و میتسو ها را مطالعه میکنید که در خواب بدن های شان با یکدیگر عوض میشود، بد نیست اشاره کنیم انیمه نام تو سومین انیمه ی پرفروش تاریخ سینما لقب گرفته است.
درباره کتاب اسم تو جلد سوم
کتابی که پیش روی شماست، سومین و آخرین مجلد از مجموعه مانگای اسم تو (Your Name)، نوشتهی ماکوتو شینکای (Makoto Shinkai) است. این مانگا را ماکوتو شینکای، بر اساس انیمهای به همین نام که آن را نیز خودش نوشته بوده خلق کرده و در اختیار دوستداران انیمهی «نام تو» قرار داده است.
این داستان حول محور یک پسر به نام تاکی و یک دختر به نام میتسوها میگردد که اولی در توکیو زندگی میکند و دومی ساکن شهر خلوت و ساکت ایتوموری است. کتاب از جایی آغاز میشود که بدن تاکی و میتسوها در خواب با یکدیگر عوض میشود. تاکی از خواب برمیخیزد و میبیند بدنش دخترانه شده، یک خواهر کوچکتر دارد و دوستانش از او میپرسند چرا رفتارهای عجیبوغریب دارد.
از طرفی، میتسوها میبیند که بدنی مردانه دارد، اتاقش پر از دفترهای طراحی است و در یک کافه در توکیو زندگی میکند. هیچکدامشان سر در نمیآورد که چه اتفاقی افتاده…
در جلد دوم کتاب اسم تو مطالعه کردید که میتسوها و تاکی تلاش کردند با یکدیگر تماس بگیرند و ارتباط برقرار کنند، اما جز اینکه بر روی گوشیهای هوشمند یکدیگر خاطرات روزانه یا یادداشتهایی بر جا بگذارند، کار دیگری از دستشان برنیامده است. اما این نیز خود غنیمتی است. همین که میتوانند ارتباط کوتاهی با هم بگیرند، حالشان را خوش میکند.
از طریق همین پیغام گذاشتنها چند تا قانون هم برای وقتهایی که بدنشان جابهجا میشود وضع کردهاند. مثلاً لیستِ «نبایدهای تاکی» از این قرار است:
- با تشی زیاد صمیمی نشو؛
- هیچوقت هیچوقت دوش نمیگیری.
در لیستِ «نبایدهای میتسوها» هم اینها قرار دارد:
- پولهای تاکی را خرج نکن؛
- موقع رفتن به مدرسه یا به سرکار دیر نکن. دیگر مسیرها را یاد گرفتهای؛
- انقدر با سوکاسا راحت نباش.
خلاصه اینکه دل هر دو خوش است به این ارتباط گرفتنهای گاهوبیگاه تا اینکه اتفاقی میافتد؛ ستارهای دنبالهدار از آسمان عبور میکند و بعد از آن دیگر هیچوقت جای میتسوها و تاکی با یکدیگر عوض نمیشود. به عبارت دیگر، عوض شدن میتسوها و تاکی یک روز به طور ناگهانی آغاز میشود و یک روز دیگر -باز هم به صورت ناگهانی- به پایان میرسد. تاکی هرچه بیشتر به این مسأله فکر میکند، بیشتر متوجه دلیل قضایا نمیشود. تاکی نگران میتسوها شده.
با خودش فکر میکند حتماً اتفاقی برای او افتاده. شاید تب کرده. شاید در تصادف کشته شده. آیا میتسوها هم اینچنین دلتنگ تاکی است؟ تاکی هیچ ایدهای ندارد. او برای رفتن به ایتوموری خود را به هر دری میزند. در نهایت، چیزی به گوشش میرسد که باعث میشود خون در رگهایاش یخ بزنند: «سه سال پیش، همهی ساکنان ایتوموری مُردهاند.»…
شما کتاب اسم تو را با ترجمه ی صالحه ترابی نوا و به همت انتشارات نگاه آشنا در اختیار دارید.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.