توضیحات
خلاصه:
دورۀ کودکی گریس، حتی وقتی مادرش ترکش نکرده بود هم مسائل و چالشهای خودش را داشت. نه اینکه مادرش را دوست نداشته باشد، از امنیتی که هر دختربچهای در آغوش مادرش احساس میکند محروم بود. مادرش اسکیزوفرنی داشت و گاهی حالش بد میشد، آنقدر بد که ترس تمام وجود گریس را در برمیگرفت.
مادرش همیشه از قطاری میگفت که میخواست او را با خودش ببرد. او هیچوقت نتوانست ترسی را که آن قطار به جانش میانداخت فراموش کند. بالآخره یک روز بیهیچ توضیحی او را رها کرد و رفت. سالها طول کشید که گریس دلیل تصمیم ناگهانی مادر را درک کند. امیدوار بود پدرش جای خالی مادر را برایش پر کند، اما عشق آن دو نسبتبه هم به این راحتیها از ذهن پدر پاک نمیشد.
چشم باز کرد و دید نوجوانی تنهاست. بیشاز یک دهه دنبال عزیزی گشتن را تنها کسی میتواند درک کند که آن لحظههای بیقراری، پرسههای وقت و بیوقت در خیابانها، بهدنبال کوچکترین نشانه هر جایی را گشتن و اضطراب از اینکه گمشدهاش کجاست و چه میکند را تجربه کرده باشد.
این بیقراریهای پدر، سالها مهمان ناخواندۀ گریس بود و اجازۀ یک زندگی معمولی را به او نمیداد. نمیتوانست با کسی دوست شود چون مدام از خانهای به خانۀ دیگر نقل مکان میکردند. تنها دوست گریس دختری به نام هانا بود که هویتش همیشه در حالهای از ابهام باقی ماند. دوستش باردار بود، آن هم از پسری که به نظر گریس لایق پدرشدن نبود.
تلاشهای بیثمر پدر برای جمعکردن اعضای خانواده دور هم، به دل آزمایشگاهها راه یافت تا شاید علم بتواند کمکی به کانون ویران خانوادهاش کند. او نمیخواست که تسلیم الهۀ سرنوشت شود. درست در همان روزی که تلاشهای شبانهروزیاش برای استخدام دانشمندان سرتاسر دنیا در آزمایشگاهی که در آن مشغول به کار بود به نتیجهای غیرمنتظره رسید، اتفاقی افتاد که همهچیز را تغییر داد.
تحلیل داستان
جایی میان هر دم داستانی غمانگیز و عمیق است که به چندین موضوع روانشناختی و عاطفی میپردازد. مادر و دختر هردو از اسکیزوفرنی رنج میبرند که نشاندهندۀ نقش ژنتیک در اختلالات روانی است. توهم شنیدن صدای قطار میتواند نمادی از فرار از واقعیت یا میل به رهایی از درد روانی باشد. مادر درگیر همین توهمات میشود و خانه را ترک میکند. اندوه فقدان همسر باعث میشود پدر نیازهای عاطفی دخترش را فراموش کند. این بار مراقبتی است که در چنین خانوادههایی دیده میشود. دختر قربانی غیاب والدین است و به همین دلیل به دوستی ظاهراً خیالی پناه میبرد که مکانیسمی برای مقابله با تنهایی طردشدگی است. هانا نمایندۀ نیاز به کنترل و ارتباطی امن است. از آنجایی که گریس به دلیل نقلمکانهای مکرر نمیتواند روابط پایداری داشته باشد، ذهنش یک همراه میسازد.
شخصیتهای کلیدی:
گریس: شخصیت اصلی داستان و دختری باهوش و مستقل است که دورۀ کارآموزی خود را در یک آزمایشگاه سپری میکند. همیشه احساس تنهایی میکند، چون پدرش که درگیر تأمین منابع انسانی آزمایشگاه است نمیتواند بهاندازۀ کافی برایش وقت بگذارد. تلاشهایش در جهت قانعکردن پدر برای کنارآمدن با سرنوشت به نتیجه نمیرسد و او که در آرزوی یک زندگی معمولی است، به دوستی عجیب پناه میبرد.
پدر گریس: پزشکی آمریکایی است که در پرورشگاه بزرگ شده و در جریان یک درگیری با مادر گریس آشنا میشود و یک دل نه صد دل به او دل میبندد. رؤیای او داشتن یک خانواده است و هر کاری از دستش برمیآید انجام میدهد تا کانون خانوادهاش را گرم نگه دارد، اما بیماری همسرش درنهایت تمام رؤیاهایش را برفنا میدهد. او با این نقصان کنار نمیآید و تا آخرین نفس برای نجات خانوادهاش میجنگد.
مادر گریس: زنی کرهای است که او هم در پرورشگاه بزرگ شده. از بیماری اسکیزوفرنی رنج میبرد و بعداز اینکه در جریان یکی از توهمات خود متوجه میشود که ممکن است به دخترش آسیب برساند، خانه را برای همیشه ترک میکند.
هانا: دوست گریس است که همدم تنهاییهایش شده. گریس نمیداند که او کجا زندگی میکند. هانا هم مثل پدرش بهدنبال تشکیل خانواده است. او خبر بارداریاش را به گریس میدهد و گریس که نمیخواهد فرزند دیگری سختیهایی را که او تجربه کرده بچشد، از هانا میخواهد که عجولانه تصمیم نگیرد.
ویژگیهای برجستۀ رمان:
- شخصیتپردازی
- شخصیتها روانکاوانه و عمیق طراحی شدهاند.
- درونیات و احساسات شخصیتها با دقت و ظرافت توصیف شدهاست.
- زبان و سبک نوشتار
- زبانی ساده و روان دارد.
- گاهی زبانی شاعرانه و پر از حس و حال دارد.
- ساختار داستان
- ترکیب زمان حال و گذشته در روایت
- روایت غیرخطی که تکههای داستان را بهشکل موزون کنار هم میچیند.
- تمرکز بر خاطرات و تجربههای شخصی شخصیتها.
- عنصر خیالپردازی
- استفاده محدود و حسابشده از تخیل برای عمق بخشیدن به فضای داستان
- گاه فضای نمادین و استعاری در داستان دیده میشود.
- تخیل بیشتر در جهت بیان احساسات و حالات درونی به کار رفته است.
- تم و موضوع
- بررسی روابط انسانی و پیچیدگیهای آن.
- تمرکز بر تنهایی، امید و ناامیدی در زندگی.
- بازاندیشی درباره معنا و ارزش هر لحظه از زندگی.
مخاطبین پیشنهادی:
- نوجوانان 15 تا 18 سال
مخصوصاً کسانی که به داستانهای احساسی، درونی و پرکشش علاقه دارند.
- علاقمندان به داستانهای روانشناختی
کسانی که دغدغۀ بیماریهای روانی مثل اسکیزوفرنی، ناپایداری ذهن یا تأثیر این بیماری روی خانوادهها را دارند.
- خوانندگان آثار ادبی با نثر شاعرانه و لحن اندیشمندانه
- والدینی که نوجوان دارند
این کتاب میتواند دریچهای باشد به دنیای ذهنی فرزندانشان؛ مخصوصاً درک ترسها، اضطرابها و امیدهای پنهانشده پشت سکوت نوجوانان
- مشاوران، روانشناسان و معلمان ادبیات
- مخاطبان عمومی علاقمند به ادبیات معاصر با محوریت روابط خانوادگی و رنجهای انسانی
دربارۀ نویسنده و سبک او:
آن نا در سال 1972 در کرۀ جنوبی متولد شد و در کودکی به آمریکا مهاجرت کرد. در رشتۀ ادبیات انگلیسی و آموزش زبان تحصیل کرد و مدتی به تدریس زبان انگلیسی و تاریخ در دبیرستان پرداخت. اولین اثرش «یک قدم مانده به بهشت» با استقبال چشمگیری روبهرو شد و جایزۀ Printz award را برای بهترین کتاب نوجوان سال دریافت کرد. تجربۀ شخصی آن نا منجر به نوشتن کتاب جایی میان هر دم شد؛ چراکه بهمحض تولد دخترش، برادرش خودکشی کرد با اینکه هیچ سابقۀ مشخصی از بیماری روانی نداشت. بعداز این اتفاق، آن نا شروع به تحقیق و مطالعه دربارۀ بیماریهای روانی کرد تا بفهمد واقعاً چه اتفاقی ممکن است در ذهن آدمهایی مثل برادرش رخ بدهد.
این رمان نوعی سوگواری و تلاش برای درک دردهای درونی کسانیست که با اختلالات روانی زندگی میکنند یا در سکوت از درون میجنگند.
دربارۀ مترجم:
نام: اکرم شکرزاده
تحصیلات: کارشناسی ارشد آموزش زبان انگلیسی
زمینۀ تخصصی: ترجمۀ ادبی، ترجمۀ بیشاز 70 عنوان کتاب کودک، نوجوان و بزرگسال. آموزش زبان انگلیسی
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.