توضیحات
خلاصه:
مارینکا به همراه مادربزرگ یاگایش در خانهای جادویی زندگی میکند. این خانه یک جفت پای مرغی دارد و گاه و بیگاه نیمههای شب روی پاهای مرغیاش میایستد و از جایی که در آن مستقر است به یک جای جدید میرود. ممکن است صدها و شاید هزارها کیلومتر هم برود ولی هربار در محلی پرت و دلگیر مستقر میشود تا از انسانهای زنده دور باشد. یاگاها وظیفة نگهبانی از دروازة سفر به دنیای پس از مرگ را بهعهده دارند و مردهها را برای عبور از آن و سفر به سوی ستارهها راهنمایی میکنند. آنها دور خانههایشان حصاری از استخوان میسازند و هنگام غروب شمعهای داخل جمجمهها را روشن میکنند و منتظر رسیدن مردهها میشوند.
مارینکا اجازه ندارد از حصار خانه آنطرفتر برود، با آدمهای زنده دوست شود و حرف بزند. مادربزرگ میگوید مارینکا یک یاگا به دنیا آمده است و سرنوشتی جز یاگا شدن در انتظارش نیست، ولی مارینکا از زندگیای که دارد بیزار است و دلش میخواهد خودش سرنوشتش را رقم بزند.
تحلیل داستان:
درونمایة اصلی کتاب حول مرگ و پذیرش آن، هویت فردی، آزادی انتخاب و تنهایی میچرخد. خانة متحرک نماد بیثباتی و تغییر است و احوال مارینکا کشمکش انسان با محدودیتها و اجبارها را به تصویر میکشد.
داستان به ما یادآوری میکند که پذیرش نقطة آغاز تحول است. وقتی به جای فرار از واقعیت با خود و شرایطمان روراست باشیم میتوانیم گامهای مهمی برای تغییر هوشمندانه برداریم و محدودیتی که مانع به شمار میرود را به فرصتی تبدیل کنیم که دیگران از آن محرومند.
شخصیتهای کلیدی:
مارینکا: مارینکا همراه مادربزرگش در خانهای با پاهای مرغی زندگی میکند و از ارتباط با دنیای زندگان محروم است. او نمیخواهد تقدیر از پیش نوشته شدهاش را بپذیرد و در مسیر مبارزه با آن دست به کارهایی میزند که پیامدهای سنگینی به همراه دارد.
بابا: مادربزرگ مارینکا و نگهبان دروازه است. او نهتنها مسئول هدایت ارواح به سوی آرامش ابدی است بلکه وظیفة آموزش مارینکا را هم بر عهده دارد تا او را برای جانشینی خودش تربیت کند.
این کتاب برای چه کسانی مناسب است:
این کتاب برای نوجوانان دوازده تا شانزده ساله نوشته شده است ولی برای افرادی که به داستانهای فانتزی با درونمایة عاطفی و فلسفی علاقه دارند هم میتواند جذاب باشد. با توجه به این که داستان از افسانهها الهام گرفته است خواندن آن به علاقمندان اسطورهشناسی و فولکلور نیز توصیه میشود.
سبک نویسنده:
سوفی اندرسون با الهام از شخصیت بابایاگا صرفاً به بازگویی افسانه نمیپردازد و با نگاهی مدرن و انسانمحور آن را بازآفرینی میکند. نویسنده عناصر کهن را با مفاهیم امروزی مانند هویتیابی نوجوانان و آزادی انتخاب ترکیب میکند. او همچنین از عناصر داستان به عنوان نماد استفاده میکند، مثلاً خانة متحرک نماد بیثباتی و از طرفی سازگاری با تغییر است یا حصار استخوانی مرز بین زندگی و مرگ را نشان میدهد.









دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.